مشکلات بزرگ زبان آموزان
ايجاد شور و شوق براي فراگيری زبان انگليسي
مشکلات بزرگ زبان آموزان
ايجاد شور و شوق براي فراگیری زبان انگليسي
همه زبانآموزان دوست دارند تا زبان انگليسي را خوب صحبت کنند. آنها از اينکه احساس کنند میتوانند روزي به راحتي به زبان انگليسي ارتباط برقرار کنند، هيجانزده میشوند. با اين حال، آنها معمولاً به خود فرآيند يادگيري توجهي نمیکنند. براي اکثر زبانآموزان، فراگيري زبان يک وظيفه است، چيزي که آنها مجبورند انجام بدهند، نه اينکه بخواهند. آنها در آموختن زبان انگليسي هيچ لذتي نمیبينند.
خلاصه، اکثر زبانآموزان دوست دارند تا بخوبي به زبان انگليسي صحبت کنند، ولي دوست ندارند تا به کار يادگيري بپردازند! اين اولين و بزرگترين دردسري است که زبانآموزان با آن مواجهند، زيرا اگر کسي از يادگيري زبان خوشش نيايد، يقيناً آن را بخوبي فرا نخواهد گرفت. اگر شما عاشق زبان انگليسي نباشيد، زبان انگليسي هم عاشق شما نخواهد بود!
اگر شما میخواهيد تا يک زبانآموز موفق شويد، بايد به خود فرآيند يادگيري علاقمند باشيد. زماني که مشغول فراگيري زبان هستيد، بايد به گونهاي باشيد که انگار داريد تفريح و استراحت میکنيد. براي مثال شما بايد از:
- خواندن جملات انگليسي و تفکر راجع به ساختار آنها
- فراگيري لغات جديد از ديکشنري
- نوشتنين جملات صحيح انگليسي با استفاده از ديکشنریها، راهنماهاي گرامري، و اينترنت
- تمرين تلفظ اصوات و لغات انگليسي
لذت ببريد.
بطور ايدهآل، فراگيري زبان بايد سرگرمي شما باشد. شما بايد به خود بعنوان يک زبانآموز نگاه کنيد، کسي که يادگيري زبان انگليسي را بعنوان يکی از فعاليتهاي مورد علاقهاش انتخاب کرده است.
ايجاد تغيير در زندگي
اتخاذ تصميمي درجهت يادگيري زبان انگليسي نيازمند تغييراتي در زندگي شماست. براي مثال، اينکه کسي تصميم بگيرد هر روز به مدت 30 دقيقه کتابي را مطالعه کند و به اين تصميم خود پايبند باشد. بسيار دشوار است تا تغييري کوچک، ولي دائمي در زندگي خود ايجاد کنيد، خصوصاً اگر فراگيري زبان انگليسي بنظر “مفرّح” نيايد. با اين وجود، زبانآموزان بايد به خاطر داشته باشند که مطالعه زبان انگليسي، هر روز به مدت 15 دقيقه، نسبت به مطالعه به ميزان يک روز کامل در هر ماه، نتايج بسيار بهتري به همراه خواهد داشت.
اگرچه اولين تغيير از همه مشکلتر است، با اين حال تغييرات بعدي نيز هر کدام دشوار میباشد. بسياري از زبانآموزان قدم اول را بر میدارند (براي مثال، آنها مطالعه مستمر و هر روزه يک کتاب را آغاز میکنند) و همانجا متوقف میشوند. آنها خود را درگير ديگر فعاليتهاي آموزشي نمیکنند.
يک زبانآموز خوب، درگير مجموعهاي از فعاليتها (خواندن، تماشاي تلويزيون، تمرين تلفظ، گوش دادن به نوار، …) است و هر زمان بنا به روحيات خود، از ميان اين مجموعه گزينش میکند (که کدام را انجام دهد). وجود يک فعاليت خاص، به اندازه کافي مفيد نيست، زيرا (1) شما را به سرعت خسته میکند، و (2) به شما توانايیهاي زباني محدودي میدهد. براي مثال، مطالعه زبان، تلفظ شما را بهبود نمیبخشد، هرچند، گرامر، گنجينه لغات، درک مطلب، و مهارتهاي نوشتاري شما را تقويت میکند.